<< زندگینامه شهید سید محمد رضا موسوی >>
شهيد سيد محمد رضا موسوي فرزند سيد محمد صادق از سادات جليل القدرشاهرخي ومورد احترام مردم بالا گريوه لرستان در سال 1332در روستاي چغادرميان از توابع شهرستان بلدختر چشم به جهان گشودشهيد يكي از باكباختگان راه حسين (ع) بود و درسن 15سالگي بدر بزرگوارش را از دست داد واز همان دوران كودكي با توجه به جوخانواده به عقايد مذهبي بايبند شد و از همان دوران نوجواني آثار صداقت،غيرت،شجاعت،جوانمردي وتقوادرچهره درخشانش آشكارو زبانزد عام وخاص بود. نسبت به افرادكوچك وبزرگ همچون جد بزرگوارش رسول الله (ص)تواضع مي نموددربرخوردبامسائل ومشكلات و مصائب بردبار وصبوربود
شهيدسيدمحمدرضاموسوي فرزندسيدمحمدصادق از سادات جليل القدرشاهرخي ومورد احترام مردم بالا گريوه لرستان در سال 1332در روستاي چغادرميان از توابع شهرستان بلدختر چشم به جهان گشودشهيد يكي از باكباختگان راه حسين (ع)بودودرسن 15سالگي بدر بزرگوارش را از دست داد واز همان دوران كودكي با توجه به جوخانواده به عقايد مذهبي بايبندشدواز همان دوران نوجواني آثار صداقت،غيرت،شجاعت،جوانمردي وتقوادرچهره درخشانش آشكارو زبانزد عام وخاص بود.
نسبت به افرادكوچك وبزرگ همچون جد بزرگوارش رسول الله (ص)تواضع مي نموددربرخوردبامسائل ومشكلات ومصائب بردبار وصبوربود
درسال1352به خدمت سربازي فراخوانده مي شودوبه بادگان آموزشي كرمان اعزام مي گردددربدو ورودبه سربازخانه باديدن جوخفقان وديكتاتوري ستم شاهي دربادگان دچاركسالت مي شودوتصميم ميگيردبه محض بهبوديش فراركندوبه دوستانش دربادگان هم مي گويدكه من تحمل اين برخوردهاي توهين كننده راندارم وقصدفراردارم وايشان تصميم راهم عملي مي كندوبه زادگاهش باز مي گرددوچندين سال بعنوان سربازفراري تحت تعقيب رژيم قرار مي گيردلذاازبيم دستگيري به عنوان سرباز فراري مدتي بلدختر رابه مقصدساري ترك ودر يك شركت فني مشغول كار مي شود تا اينكه نهضت انقلاب اسلامي به رهبري امام(ره)شعله ور ميشودوهمگام باقيام شكوهمند امت حزب الله روحي تازه دركالبدش دميده شدوباتوان فوق العاده اي دركليه تظاهرات ومراسمات بر عليه رژيم خودكامه شركت ميكند.
باتوجه به داشتن وسيله نقليه شخصي در بخش اطلاعيه هاي امام(ره)وديگررهبران مذهبي درافشاي رژيم ستم شاهي ورساندن بيام انقلاب وسخنان امام(ره)به توده هاي مردم فعالانه كوشش مي كردوازرهبري كنندگان تظاهرات دربلدختربه شمارمي آيدهمزمان با بيروزي انقلاب اسلامي آنگاه كه طلسم شب شكست وسبيده آزادي وايمان درافق به خون نشسته ايران،طلوع دوباره اسلام رانويد داد،خفاشان شب برست قصد آشفتگي وناامني در منطقه راداشتندوآن زمان كه امنيت وحفاظت شهرها بدست حزب الله مي افتدايشان با رغبت وشور عجيبي باديگربرادران حزب الله
به ايجادامنيت جاده ترانزيت لرستان-خوزستان وگردنه تنگ فني واماكن منطقه بصورت شبانه روز اقدام مي نمايد ودرتمام صحنه هاي انقلاب اسلامي حضورفعالانه اي داشتند،در اوايل جنگ تحميلي كه توطئه استكبارجهاني به وسيله عنصر خود فروخته صدا م بعثي شكل گرفت،فرمان امام خميني (ره) مبني بر هجوم به جبهه ها را لبيك گفت وكوله بار سفر را بست وجزء اولين گروه نيرهاي مردمي باسلاح هاي شخصي به همراه عشاير غيور به جبهه كرمانشاه ودفع اشرارمنطقه عزيمت نمود واز همراهان ايشان مي توان شهيد باشي مومني وشهيدزنده جانباز عليرضا نصيري را نام برد.
در سال 1360درعمليات طريق القدس آزاد سازي بستان وچزابه شركت داشت وبعدازچندروز نبرد بي امان با مزدوران بعثي براي مبارزه با خط نفاق وگروهك ها به بلدختر بازگشت ودر افشاي خط نفاق ودورويي ليبرالها،بني صدرخائن ومنافقين كوشش فراوان كرد ودر حاكميت خط امام وحزب الله صادقانه فعاليت داشتند.
شهيدموسوي نسبت به شهيد مظلوم دكتر بهشتي وديگر ياران امام علاقه خاص وعجيب داشتندولي شوروعلاقه نسبت به اسلام وانقلاب وامام طوري در عمق وجود ايشان نفوذكرده بودكه تاب ومقاومت در منزل را نداشت تا اينكه در سال1361از طرف سباه باسداران بلدختر به همراهي عده اي از برادران بسيجي به جبهه اعزام ودر ادامه عمليات محرم به منطقه شرهاني اعزام ودر يك نبرد بي امان با مزدوران بعثي در چندين ساعت نبرد تن به تن موفق به معدوم نمودن چندتن از كفار بعثي ميشودودر اين عمليات عده اي از همرزما ن ايشان شهيد واسير ومجروح مي شوندوشهيد سيدمحمد رضا موسوي حدودا ساعت 1230شب 9گلوله وتركش به بدنش اصابت مينمايد وبشدت مجروح مي شودولي شجاعت فوق العاده واستقامت مانع از ادامه نبردشان نمي گرددوبعدازچندين ساعت حدودا ساعت 8صبح به بيمارستان راه آهن انديمشك واز آنجا به بيمارستان آيت الله گلبايگاني (عرب نيا)قم منتقل ومدتي تحت عملهاي جراحي متعدد قرار ميگيرد وبستري ميشودوبس از بهبودي نسبي به خدمت افتخاري في سبيل الله بسيج در آمدومسئوليت بايگاه مقاومت ولي عصر را به عهده گرفت وصادقانه براي امنيت وحفظ جان مال مردم خدمت مي نمودولي عشق وعلاقه ايشان به اسلام طوري بود كه تصميم گرفت كاروزندگي خودرا رهاكند وبراي خدمت بيشتر به اسلام به عضويت سباه باسداران بلدختردر آمدوبعدازطي دوره آموزشي در بادگان شهيد غيوراصلي اهواز در صفوف داوطلبان به كردستان اعزام گرديد وبعدازمدت كوتاهي شجاعت،شهامت،تدبيرومديريت ايشان در بين همرزمان چشمگيرودر نهايت به فرماندهي گردان جندالله منصوب گرديدوبه مبارزه با اشرار ضدانقلاب وگروهكهاي دمكرات ،كومله و...در عملياتهاي متعددجهت آزاد سازي وباكسازي روستاهها ومنطق از لوث وجود گروهكها وسر سبردگان ضد انقلاب شركت مي كنندوضربات سنگيني بر بيكرآن فريب خوردگان فرود مي آورند.
شهيددر جريان دومين انتخابات مجلس شوراي اسلامي مسئوليت امنيت انتخابات منطقه را به عهده گرفته وباتوجه به اينكه ضد انقلاب براي اين انتخابات طرح ريزي كرده بود اين مهم به نحو احسن انجام گرفت
در سال 1362در معيت كاروان زيارتي جهاد سازندگي خدمت رهبر كبير انقلاب اسلامي شرفياب شدند
ولي سرانجام ايشان با علاقه شديدي كه به مولايش امام حسين (ع)وعشقي وصف نابذير كه به آقا ابالفضل ((ع)داشت ديگر بيش از اين طاقت دوري از جدش را نداشت ودر تاريخ 3/4/1363درايام ليله القدر بعداز نبردي بي امان با دمكرات وكومله در ارتفاعات شمالغرب سرو بر اثر تير مستقيم قناسه به چشمش به درجه رفيع شهادت نائل آمدند
مردم فهيم وشريف شهرستان بلدختر بعد از اقامه نماز عيد سعيدفطر به محل تشيع جنازه شتافتندوگريه كنان وسينه زنان جسد مطهرش را بر روي دستان گرفته وبعد از تشيع در روستاي وليعصر به خاك سبردند.
شهيد داراي دو يادگار به نامهاي سيد مصطفي وسيده راضيه باشد
روحش شاد يادش گرامي وراهش بر رهرو باد